خبرها به شما نمیگویند چه کاری انجام دهید، به بچههایتان چه غذایی بدهید، چگونه دوست بهتری باشید یا حتی چگونه فرد مفیدتر یا تاثیرگذارتری در جهان باشید.
تفاوتی بین دانستن یک مسئله و حل آن وجود دارد. صنعت رسانه به مورد اول میپردازد، و هیچ حرفی از مورد دوم به میان نمیآورد. «مارک منسن»
صنعت عزیز رسانه؛
خواه ناخواه خبرهایت وارد مغزم میشود، ولی من میدانم که تو داری صرفا آنهایی را در بوق و کرنا میکنی که در راستای منافعات هستند. کلی هم بزک دوزکشان میکنی تا به شکل ترتمیزی گولمان بزنی. منتهای رسالت تو، در بهترین و حرفهایترین حالت، که اگر به آن برسی این است که گزارشی از مسئلهای تهیه کنی. از فلان جا خبرهای مهندسی شده بدهی، فلانی را قهرمان جلوه دهی، از بهمانی دیو دوسر بسازی و … ذهنمان با اینها پر میشود و فکر میکنیم همهچیز را میدانیم و دیگر اوضاع کل جهان زیر سلطه ماست.
جدای از اینکه با پیگیری خبرها از دانستن حقیقت باز میمانیم، نمیدانیم چگونه مسائلی که وجود دارند را نیز حل کنیم. خب، جهان این همه مشکل دارد، من چه باید بکنم؟ آهان، ببینم دیگر چه خبر؟ خب، من باید چه کنم؟ بگذار ببینم دیگر چه خبر؟ دیگر چه خبر؟ دیگر چه خبر؟ …
اخبار مثل آن ظرف آب گرم است و ما هم قورباغههای داخل آن. هر چه خبرها را داغتر پیگیری کنیم، از آب بیرون پریدن برایمان دشوارتر میشود. یکبار به خودمان میآییم که کلی خبر از سرتاسر دنیا میدانیم، ولی دریغ از انجام کاری کوچک برای حل مشکل کوچکی که خودمان درگیرش هستیم. هنوز نرفتهام برای گوشیام رَم بگیرم تا مشکل حافظهاش حل شود تا با خیال راحت چندتا اپلیکیشن خوب نصب کنم، ولی خبرهای هفت کشور اینور، هفت کشور اونور، هفت کشور بالا و هفت کشور پایین را از برم!
راهحلها و اراده برای عملی کردنشان را باید از کتابها یاد بگیریم. نگرش یافتن راهحل و دست به تغییر زدن در کتابها یافت میشوند.
صنعت عزیز رسانه؛
زیبایی، اما توخالی!
امروزه نمیشود به رسانه ها اعتماد کرد
یعنی هیچ کدوم آن ها اصل بی طرفی را صد در صد رعایت نمیکنند
و همه به دنبال این هستند تا اخبار آن طور که خود دوست دارند عرضه کنند
یکیشان یک نفر را قهرمان میکند و دیگری آن را ظالم و دیکتاتور معرفی میکند
البته بعضی خبر ها هم اصلا دردی از ما دوا نمیکنند مثلا فلان جنگل در فلان کشور آن سوی جهان آتش گرفته چه کاری از دست ما بر می آید
امروز بیشتر از آنکه کرونا جان ما را بگیرید اخبار کرونا ما را میکشد
مرگ فقط یک بار آدم را میکشد ولی استرس هر روز !
ِآزادی بیان هم در هیچ جای دنیا وجود ندارد ، حتی در آن کشور هایی که خیلی دم از آن میزنند
میان این همه اخبار دروغی کدام را باور کنیم ؟
راه حل چیست؟
درست و غلطش رو نمیدونم ولی ایدئال من اینه که پیگیر اخبار نباشیم ولی تا حدودی در جریان موضوعات مهم باشیم. باید آگاهیمون رو بالا ببریم. افراد خبره رو پیدا کنیم که میتونن با کمترین انحراف واقعیتها رو اعلام کنن. حداقل، درست ماجرا رو بدونیم که چی به چیه. یه ترس من اینه که زندگی کنیم ولی ندونیم که درستِ واقعی چی بوده. یعنی میترسم در جهل زندگی کنیم و بمیریم.