این چند وقت، چند باری وسایل جا گذاشتهام که خوشبختانه به مرحله گمشدن نرسیدند. امروز با گم کردن فلشام در بیرون، دیگر جدی به این موضوع فکر کردم. البته باز هم پیدا شد. در همگی موارد جا گذاشتن حواسم پرت بوده است. داستانهایش را برای خودم مروری کردم تا در موقعیتهای مشابه بیشتر حواسم باشد.
وقتی برای خرید به مغازهای، مثلا لباسفروشی میرویم و فروشنده همینطور جنسهای بیشتری برایمان میآورد، مواظب باشیم گوشی یا کارت عابر بانک را روی میزش نگذاریم. به احتمال زیاد ازشان غافل میشویم و قاطی جنسها میشود و اگر مشتریان دیگری هم در رفتوآمد باشند، تا پیدا شدنش به دلهرهاش نمیارزد. این مورد برایم بیشتر اتفاق افتاده است.
مورد دیگر اینکه مثلا فلشی دستتان است و کار فوریای پیش میآید و میروید سراغش. از فلش دیگر غافل شده و فراموش میکنید کجا میگذاریدش. اول اینکه هول نکنیم و هر جایی که میگذاریم یکبار به صورت آگاهانه هم به خودمان بگوییم که فلان جا گذاشتماش.
مورد دیگر اینکه اگر جاهای جدید میروید، بعد از بلند شدن نیم نگاهی به زیر صندلیتان بیندازید. بعضی وقتها وسیلهای زمین میافتد و با خودمان میگوییم بلند شدم برش میدارم. یا اصلا متوجه افتادنش نمیشویم.
اگر جایی میروید و شارژر هم با خودتان میبرید، همین که کارتان تمام شد جمعش کنید. اگر بگذارید برای آخر سر، این احتمال هست که درگیر صحبتها و کارهای دیگر شوید و فراموشاش کنید.
نکته آخر اینکه خودمان را سرزنش نکنیم. ذهنهایمان نمیتوانند مثل یک کارگاه باتجربه حواسش به همه چیز باشد. طبیعی است ولی همواره میتوان بیشتر احتیاط کرد. هنوز هم هستند کسانی که با شنیدن خبر گم کردن چیزی میگویند خوبه خودت رو جا نگذاشتی. برای این مورد هنوز راهحلی ندارم.