من گوشیام را دوست دارم و با برنامههای آن ارتباط عمیقی برقرار میکنم. از قدیمیترین اپلیکیشنهای گوشیام، Medium است که برایم دریچهایست به سوی دنیایی بزرگتر. چند سال پیش که انگلیسی را خوب نمیدانستم، میرفتم و تویش گشتوگذاری میکردم، عکسهایش را نگاه میکردم و فقط جملاتی را که بلد بودم برای خودم اسکرین شات میگرفتم و از این فهمیدنم شاد و خوشحال میشدم.
اپلیکیشن «ناملیک» نامی هم دارم که خیلی وقت است سراغش نرفتهام. اما یادش در قلبم سبز است. پنج شش سال پیش، تقریبا هر روز به پادکستهایش گوش میکردم. موضوعات جالبی از آنها دریافت میکردم. از موضوعاتش که با دیگران حرف میزدم، برای آنها هم جالب بود و نمیدانستند. این هم برایم دریچهای به سوی دانستنیهای جدید بود.
تد، اپلیکیشن دیگریست که برایم تداعیکنندهٔ نفهمیدنم است. بله نفهمیدنم! دو سه مرتبه به هر سخنرانیاش گوش میکردم تا سرنخی از موضوع به دست بیاورم. بعد، هر دو سه ثانیه متوقفش میکردم و جملاتش را با خودم تکرار میکردم. نکات و اصطلاحاتی را یادداشت میکردم و در کلاسهای دیسکاشن از آنها استفاده میکردم. این هم دریچهای به سوی کشفهای جدید در دنیای جدیدی بود و برایم شور و شعف داشت.
اپلیکشن دیگر، دیکشنری انگلیسی به انگلیسی لانگمن است که از همان ابتدای یادگیری زبان داشتماش. هم توضیح دارد، هم تلفظ و هم جملههای مختلفی با هر لغت. خیلی به کارم میآید. هر چه جلوتر میروم بیشتر از آشنایی با معانی، کاربردها و توضیحات بیشتر کلمات لذت میبرم.
خوشحالم که بیشتر و زودتر از آنکه درگیر شبکههای اجتماعی شوم، درگیر اینها بودهام. عمیق شدن در اینگونه اپلیکیشنها بر عمق ما میافراید، چیزی که در شبکههای اجتماعی اصلا یافت نمیشود. اپلیکیشنهای مفید بسیاری هستند که از آنها خبر نداریم و میتوانند ما را کلی جلو بیندازند. گاهی انتخاب یک اپلیکیشن میتواند مهمترین انتخاب زندگیمان باشد.