” آه ای جسارت دوست من باش! “ را بارها در ذهنم تکرار کردهام، البته با صدای خودم و تصویر شکسپیر. برایم جالب است که شکسپیر میخواسته با جسارت دوست شود. ناسلامتی خودش شکسپیر است و چه حاجت دارد به جسارت؟ در ضمن در تصور من شکسپیر فارسی حرف میزند.
جولیا کامرون در کتاب راهِ هنرمند گفته: ” اغلب جسارت، نه استعداد هنرمندی را وسط صحنه مینشاند”. در مورد جولیا کامرون تصویر ذهنیای ندارم و جملهاش هم آهنگین نیست تا آن را در ذهنم تصور کنم پس میروم سراغ نوشتن.
اغلبِ (همهی) افراد موفق استعدادشان را مهم ترین عامل موفقیتشان نمیدانند. نمیگویند که یک نوزاد مستعد به دنیا آمدهاند سپس بزرگ شدهاند و موفق شدهاند. در عوض، تلاش مستمر، پشتکار، یادگیری و… را نام میبرند.
“جسارت” نیز یکی از این عوامل است که این دو نفر از بزرگ ترین نویسندگان جهان به آن اشاره کردهاند.
جسارت یعنی شجاعت و اطمینان به خود. از همان ابتدایِ کار لازمش داریم. شروع کردن فقط یک فعل نیست بلکه یک چالش است؛ ترس دارد نگرانی دارد. با استعداد ترین فرد هم که باشیم برای شروع یک کار، برای تصمیمِ جدید گرفتن، برای تغییر کردن و برای ادامه دادن بیشتر از همه چیز به جسارت نیاز داریم که شجاعت وارد عمل شدن را به ما بدهد.
خیلی قشنگ نوشتید
جسارت یعنی شجاعت و اطمینان به خود. از همان ابتدای کار لازمش داریم.
مرسی نیلوفر جان. خوشحالم که دوستش داشتی. شاد و سلامت باشی:)