Blind در نقش صفت یعنی کور، نابینا. مثلا یک نفر نابینا است. در نقش اسم، کرکره یا پشتپنجرهای معنی میدهد. مثلا کرکره یا پشتپنجرهای را میاندازی تا آفتاب به مبلهای نو نیوفتد.
Audition معنای اولش شنوایی است و نزدیک به کلمهی Audio به معنای شنیداری و صوتی. همان آدیویِ آدیو بوک یا کتاب صوتی خودمان. Audition معنای دومی هم دارد که میشود آزمون صدایی که در سینما، تئاتر یا اجرا و مسابقهها میگیرند. مسابقههای تلویزیونی بسیاری از این دست را سراغ داریم.
چند روز پیش، با یک ترکیب جدید روبرو شدم و کلی از کشفش کیف کردم. اسمش Blind audition است یعنی شما میروید یکجا برای آزمون صدا، ولی آزمونش جوری است که داورها چهرهتان را نمیبینند و فقط صدایتان را میشنوند. مثل مسابقه «The voice» که صندلی داورها پشت به شرکتکننده است و فقط با توجه به صدای شرکت کننده به او چراغ سفید یا قرمز میدهند و بعد از دادن رای است که صندلیشان میچرخد و شرکتکننده را میبیند.
خب، که چی؟ وقتی ملاک فقط میشود صدا، دیگر عواملی مثل زیبا بودن یا نبودن، خوشتیپ بودن یا نبودن، با قیافهت حال نکردم، با تیپات حال نکردم، چون خوشگلی قبولی، قد، وزن، ملیت، دین، رنگ پوست و … از دخالت در تصمیمگیری کنار میروند. و این کشف یک استعداد را آسانتر و سالمتر میکند.
توی جستجوهایم دیکشنری کالینز، به نقل از روزنامه تایمز گفته بود که «استفاده از این نوع آزمون در ارکسترها نشان داده که شانس انتخاب شدن یک زن، پنجاه درصد افزایش مییابد.»
برای من، دانستن اینکه در جایی از دنیا، در یک حوزه چنین فرصتی وجود داشته باشد و افرادی بیتوجه به آن عوامل که احتمال خطا در انتخاب شدنشان را بالا میبرد، بتوانند با تکیه بر استعدادشان در مسابقهای انتخاب شوند امیدوارکننده است. من میتوانم برای دیگرانی در هر جای دنیا خوشحال باشم.