زیباییاش هم آزاردهنده و پرزرقوبرق نبود. همین پرزرقوبرق نبودنِ زیباییاش بود که موجب شد جو خیلی دیر زیبایی کریستینا را ببیند؛ اما وقتی متوجه شد که کریستینا چهقدر زیباست، بیش از پیش تحت تاثیر او قرار گرفت.
لحظههای کشف آن زیبایی را هرگز فراموش نمیکرد.
از کتاب «پدرکُشی»، املی نوتومب، نشرچشمه
به نظر من، توجه ما به افراد و برعکس، باید یک ریتم کند اما عمیقی داشته باشد که در طی یک مسیر، به مرور، کشف کنیم که عه چه جالب! این ویژگی را هم دارد. ویژگیهایش را به چشم آنچه به او متعلق است ببینیم و نه صرفاً خوب یا بد. همانطور که با خودمان باید اینگونه باشیم. کشف کنیم که این کارها خوشحالش میکند و این کارها هم ناراحت.
هر گونه تلاش شتابزده برای بیشتر به چشم آمدن یا فراتر از خودِ واقعیمان جلوه کردن، چه از نظر آرایش ظاهری و چه از نظر اغراق شخصیتی، ما را از این کشف کردن و کشف شدن محروم میکند.