-اوضاع خوب نیست. حالا حالاها هم خوب نمیشود. ولی میدانم روزی بلاخره درست میشود. همه چیز روبهراه خواهد شد. هیچ چیز ماندگار نیست.
+اما من مادی فکر میکنم. میگویم اگر قرار است خوب شود، باید تا وقتی من هستم و میتوانم تجربه کنم خوب شود. بعد از من به چه درد میخورد؟
(چند لحظه سکوت)
.
.
.
از معدود دفعاتی که در یک گفتگو مکث کردن و فکر کردن به صحبتهای طرف مقابل را به چشم دیدم. آن سکوتی که برای فکر کردن به حرفهای یکدیگر انجام میدهیم هم جزئی از گفتگو است و حتی میتواند از صحبت کردن هم ارزشمندتر باشد.
میل آدمها به فوری پاسخ دادن و همه چیز بلد بودن را درک نمیکنم. احتمالا چون خودم بلدش نیستم. من بعضی وقتها توی صحبت کردن یا حتی در بحث، میگویم چند لحظه صبر کن تا فکرکنم، یادم بیاید یا چند لحظه صبر کن تا فکر کنم، بفهممش. دنیا به اندازه کافی سریع شده است، توی ارتباطاتمان، به خصوص اگر برایمان اهمیت دارد، اندکی از شتابمان کم کنیم و عمیقتر شویم و بهتر درک کنیم. به ذهنهای یکدیگرمان رحم کنیم و یکعالمه آت و آشغال در آن نریزیم. گاهی در یک گفتگو، سکوت و آرامش را به سمع و نظر هم برسانیم.
پینوشت: البته که من طرفدار صحبتهای طولانیای هستم که در آن گذر زمان را از یاد ببریم، اما آنها یا حرفهای دلنشین هستند یا با افراد دلنشنین. پس در باقی موارد، مراقب باشیم مغز افراد را سوراخ نکنیم.