جیم ران میگوید: «شما میانگین پنج نفری هستید که بیشترین وقتتان را با آنها میگذرانید.» یعنی از نظر سطحِ درآمد، سلامتی، اخلاق و روحیات و غیره از میانگین پنج نفری که بیشترین زمانتان را با آنها میگذارید فراتر نمیروید. ما انسانهای تاثیرگذار و تاثیرپذیری هستیم، اگر چه دوست داریم بیشتر تاثیرگذار باشیم تا تاثیرپذیر.
در این چند سال، یکی از مهمترین تمرینهایی که برای بهتر کردن خودم یاد گرفتهام نوشتن اسم پنج نفری است که بیشتر از همه به آنها فکر میکنم. سپس فهرستی از تمام چیزهایی مینویسم که در آن افراد دوست دارم. این افراد لزوما از روی دوست داشتن نیستند؛ مهم مشغول شدن ذهنمان به آنهاست. چه بسا، از افرادی خوشمان نیاید و تمام توجهمان را به خود مشغول کند. منبع این تمرین یادم نیست اما چند سال پیش آن را در یکی از کانالهای تلگرامی یا وب سایتی دیدم.
تمرین اینگونه است که بدون فکر قبلی، اسم پنج نفری که اول از همه به ذهنتان میرسد را بنویسید. سپس برای خودتان و کاملا صادقانه بنویسید که چرا از این فرد خوشم میآید یا نمیآید. آن فرد چه ویژگیهایی دارد. بعد، بنویسید که چرا از این ویژگیاش خوشم میآید یا نمیآید. با این کار، تصویر روشنی از افرادی که توجهتان را جلب کرده است به دست میآورید.
فکر میکنم کلیت کار را گفتم، هر چند امکان دارد بخشی از آن در گذر زمان تحریف شده باشد. من هر سال یک یا دو بار این کار را انجام میدهم. امشب داشتم اولین فهرست پنج نفره را نگاه میکردم. دورترینِ آنها از نظر جغرافیا کریستین رونالدو بود که در آن زمان جزو پنج نفری بوده که بیشتر از همه ذهنم را به خودش مشغول کرده بود. ویژگیاش را نوشته بودم چون که خیلی تمرینهای سختی انجام میدهد. چرا از این ویژگیاش خوشم میآید را هم نوشته بودم چون محکم و قدرتمندش میکند.
هشت ماه بعدش، دیگر رونالدو اولویت ذهنیام نبود. اسم افراد دیگری را نوشته بودم. و هر چند ماه یکبار این افراد جایشان را به افراد جدیدی میدادند. لزوما هم نباید افراد شناخته شدهای باشند. من حتی اسم دختری را که توی کلاس الکی الکی، وسط درس میزد زیر خنده و نگاه و خشم بقیه را به خود جلب میکرد را هم نوشتهام. با موشکافی کردن آنها روی کاغذ، یا در واقع موشکافی کردن خودمان در آینهٔ آنها میتوانیم به دنیایشان نزدیک شویم و برخی فاصلهها را برداریم. وقتی کمال همنشین در ما اثر میکند، چرا کمال همنشینان فکریمان در ما اثر نکند؟
برخی از کلیپهای تمرین کردن رونالدو را که میبینم، و نه صرفا بازی و ظاهری بیرونی از او را، عرق ریختناش حین تمرین شدت تلاشاش را میبینم. و همینطور ادامه دادن به تمریناتش را. عرق ریختن پای یک کار از ویژگیهای بارز افراد موفق است. من که از اینگونه ورزشها به دورم اما عنوان «عرق ریزان روح»، که برای ورزش نوشتن(!) است، وسوسهام میکند که بیا این گوی و میدان اگر راست میگویی. نوشتن، خوب نوشتن، پیشرفت کردن در نوشتن و ادامه دادن آن، از تمریناتی که رونالدو انجام میدهد هم سختتر اما شدنی است. حداقل تلاشم را میکنم.
و اینگونه کمال همنشین فکری من در من اثر کرد.