وقتی اپلیکیشن Medium را باز میکنم، با این تصویر روبرو میشوم. البته بگویم که این تصویر را برش دادهام و تصویر اصلی عمودی است. تازگیها ارتباط زیادی با آن برقرار میکنم. به خصوص با جوانههای روی سر این خانم.
مدیوم یک رسانه است که افراد از سرتاسر دنیا میتوانند در آن، مطالبشان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. فکر کنم «ویرگول»، نمونه بومیسازیشدهاش باشد. الآن نمیخواهم خوبیهای مدیوم را بشمارم. در تعریف از رسانهای که فیلتر است هر چه بگوییم، ثواب دوبرابری به صاحبش میرسد.
امروز با دیدن این تصویر از خودم پرسیدم تصویر قبلیاش چه بود؟ چند سالی است به مدیوم سر میزنم و تغییر کردن تصویرش را یادم است، اما خود تصویر را نه. ذهنم یاری نکرد که نکرد.
ذهنم چرخید و چرخید و زد روی شانهام که هی زهرا! میبینی گذر ایام را؟
گفتم نه. ترسونیدم. چی شده مگه؟
گفت ما هم داریم همراه با این اپلیکیشنها و رسانهها و شبکههای اجتماعی بزرگ میشیم. همهمون یه چند سالی هست که داریم با اینا زمانمون رو سپری میکنیم. اونا توسعه پیدا میکنن و بزرگ و بزرگتر میشن. ما چی؟ آیا بزرگتر میشیم؟ جوونهای روی سرمون سبز میشه؟
تکتک علامتهای شبکههای اجتماعی و پیامرسانها جلوی چشمانم آمدند. نمیگویم بقیهشان مطلقا بد هستند، ولی مدیوم برایم از همه دوستداشتنیتر است. این دوستداشتنی بودنش از همین تصویر آغازینش شروع میشود و میرسد به موضوعات و دستهبندیهای جدید، ایدهها و فکرهای جدید، آدمهای جدید و … نمیتوانی توی مدیوم باشی و واقعا جوانهای روی سرت سبز نشود. فقط مطلب است و سکوت و آرامش.
بنظرم شبکههای اجتماعی با خودشان وابستگی میآورند. دو دقیقه بیکار میشوی میخواهی ببینی در آن هیاهوبازار چه خبر است؟ بدردت هم نمیخورند ولی خب. مثل پستانک بچه میماند؛ همیشه به دهان بچه است ولی مغذی نیست. وقتی بچه بهانه بگیرد و بخواهند سرگرمش کنند، بهش پستانک میدهند. انگاری زیادش هم برای لثه خوب نیست. بچه اما به سینه مادرش دلبسته است. مواد مغذیاش را از آن میگیرد.
ما نیز در وهله اول، مواد مغذی برای رشد آن جوانههای روی سرمان را از کتابها میگیریم. بعدش، از افرادی که با کتابها انیس و جلیس و همدل هستند. آنهایی که حرفهایشان توی گوشمان فرو میرود. ترغیب به کاری میشویم. حالا میخواهند در هر رسانهای باشند.