یک اقدام شایستهای که عدهٔ خیلی خیلی کمی از افراد در به اشتراکگذاری و بازنشر خبرهای منفی آن را رعایت میکنند، گذاشتن علامت «هشدار، حاوی تصاویر دلخراش» است. من در موارد انگشتشماری که دیدهام، حتما از آن فرد به خاطر این رعایت کردنش تشکر کردهام. آنها حتی به این هشدار هم بسنده نکرده و حتی تصویر را هم در فایل دیگری قرار داده بودند که در صورت رضایت آن را باز کنید. از طرف دیگر، افراد بسیاری هستند که برای تاثیرگذاری بیشتر و برانگیختن احساسات افراد از هیچ تلاشی برای داغتر کردن موضوع، حتی با نشان دادن تصاویر دلخراش هم فروگذار نمیکنند.
با دسترسی گسترده افراد به اینترنت و خبرها، داستانها یا تصاویر دلخراش، به نظرم کمی برایمان عادی شده است. صرفا دیدن آنها ترسناکترین چیز در جهان نیست، آمادگیاش را نداشتن و بیهوا دیدنشان است که شوکهمان میکند.
پنج شش سال پیش بود. یک روز صبح از خواب بیدار شدم و طبق معمول گروه تلگرامیای را چک کردم. آن زمان بازار صبح بخیرها و امیدوارم روز خوب و پر از موفقیتی داشته باشیدها و متنهای انگیزشی و … داغ بود. همینطور که تصاویر و فیلمها داشتند باز میشدند، یکیشان را که باز کردم خشکم زد. همین که فیلم پلی شد، داعشیها شروع کردند به سر بریدن افراد. اول صبحی میخواستم جیغ بزنم و گریه کنم. تمام آن روز، به خاطر بیمبالاتی یک نفر دیگر حالم بد بود.
این یک مسؤلیت برای افراد است که حواسشان به این جنبه از به اشتراکگذاریهایشان هم باشد. این شاید یک میکرو مسئولیت(داریم؟) باشد که آن جنبه رعایت حال دیگران را کردن و توجه کردن به دیگران در آن خیلی پررنگ است.
این روزها رعایت این میکرو مسئولیتها اهمیت بیشتری دارد. همین که سعی کنیم خبرهای منفی را با آبوتاب بیشتری برای یکدیگر تعریف نکنیم و چه بسا کلا تعریف نکنیم، همین که روابط و گفتگوهای ملایمتری داشته باشیم و در انتخاب کلمات و حرفهایی که میخواهیم بزنیم دقت کنیم، همین که شاخ بودن، قُد بودن، یکدنده و لجباز بودنمان را به رخ یکدیگر نکشیم و سعی کنیم یک رابطهٔ انسانی داشته باشیم، یعنی حواسمان به ظرافتهای روحی افراد هست و مراقب آنها هستیم. حداقل به سهم خودمان مراقب آنها هستیم و این نشانهٔ خوبی از انسان بودنمان و امیدوار بودن به انجام مسئولیتهای بزرگتر است.