یک: آدمای مهم میآیند و میروند، و این اشکالی ندارد.
متاسفانه، مهمترین افراد زندگیتان میتوانند یک شبه تبدیل به غریبه شوند. خوشبختانه، افراد کاملا غریبه نیز میتوانند یک شبه تبدیل به مهمترین افراد زندگیتان شوند. این فرایند آسیبزننده است، اما اگر بپذیریدش، کیفیت و تناسب افراد در زندگیتان را بهتر میکند.
دو: رژیم شما صرفا آنچه میخورید، نیست.
هر چه بزرگتر میشوید، متوجه میشوید که رژیمتان صرفا آنچه میخورید نیست، بلکه شامل آنچه میبینید، آنچه میخوانید، آنچه دنبال میکنید و آنهایی که زمانتان را با آنها صرف میکنید نیز هست.
بنابراین اگر هدفتان داشتن یک ذهن سالمتر است، باید از حذف تمامی موارد دردنخور از رژیمتان شروع کنید.
سه: هرگز اجازه ندهید پسزدهشدن منجر به خودپسزدگی شود.
فردی که تجربهٔ پسزدهشدن را دارد، از پسزدهشدن میترسد و فردی که از پسزدهشدن میترسد، تمایل دارد پیش از آنکه پسزده شود، خودش را کنار بکشد.
آنها در ناخودگاهشان از پسزدهشدن اجتناب میکنند، اما در واقعیت، دوباره پسزده میشوند؛ اینبار توسط خودشان.
چهار: مسئولیتهایت را بپذیر، آیندهات را صاحب شو.
شما مسئول آسیبهای دوران کودکیتان نیستید، اما مسئول شکستن این چرخه و بیشتر آسیب نزدن به افراد به خاطر آنچه برایتان اتفاق افتاده است، هستید. اگر به گذشتهتان اجازه دهید که کنترل زمان حالتان را به دست بگیرد، هرگز نخواهید توانست اختیار آیندهتان را به دست بگیرید.
شما مسئول آنچه دیروز اتفاق افتاده نیستید، اما مسئول اینکه امروز چگونه رفتار میکنید چرا.
پنج: کیفیت برتر از کمیت است.
زندگی یعنی کیفیت، نه کمیت. یک دوست خردمند بیشتر از صد آشنایِ سلام و علیکی به ما خیر میرساند. یک رابطهٔ ارزشمند به از صد شیدایی زودگذر.
شش: داستانهای افسانهای به شما احساس ناکامی میدهند.
نگران بودن دربارهٔ چیزهایی که جامعه به شما میگوید «باید انجامش دهید»، خوشبختیتان را از بین میبرد. به داستانهای افسانهای غیرواقعی دربارهٔ اینکه زندگیتان چگونه باید باشد گوش نکنید. حتما نباید در هجده سالگی به دانشگاه بروی، یا در بیست و یک سالگی شغل داشته باشی، در بیست و پنج سالگی خانه بخری و در سی سالگی ازدواج کنی یا در سی و پنج سالگی فرزند داشته باشی.
افراد با هم متفاوت هستند، و مسیر خوشبختیشان نیز.
هفت: تفریح شما متعلق به خودتان است.
اگر میخواهی از زندگیات لذت ببری، در بند تعریف دیگران از «تفریح» نباش. تفریح لزوما نباید به معنای نوشیدن الکل، رفتن به مهمانی یا دمخور شدن با این و آن باشد.
خوشگذرانی میتواند شبی را تنهایی سر کردن، گم شدن در یک کتاب، یک گفتگوی عمیق، قدم زدن، انجام یک کار هنری، نواختن موسیقی یا انجام کاری که عاشقاش هستید باشد.
تفریح شما متعلق به خودتان است؛ مطمئن شوید که خودتان تعریفاش میکنید.
پینوشت یک: این متن از Steven Bartlett است و ترجمهی خودم.
پینوشت دو: این متن در اصل هشت درس بود که چون با یکی از آنها موافق نبودم، نگذاشتماش. دربارهاش به نتیجه برسم، اینجا هم اضافهاش خواهم کرد.