توی فرهنگ لغت انگلیسی، صد و شانزده کلمه وجود دارد که با Self یا همان خود، خویشتن شروع میشود. البته تا این چاپی که من دارم و احتمالا در فرهنگهای آنلاین تعدادشان بیشتر باشد. آخ که من چقدر فرهنگهای آنلاینشان را دوست دارم؛ خصوصا اِربن دیکشنری، Urbandictionary را. یکی از جدیدترین لغاتشان کووید ۳۸ است. نه که ویروس جدیدی آمده باشد، نه. این کلمه را به فرد بدشانسی میگویند که دوبار به کرونا مبتلا شده است. به همین سادگی و خلاقی. تازه کشورهای انگلیسی زبان، دیرتر از کشورهای آسیایی و سایر کشورهای اروپایی به این ویروس مبتلا شدند اما سریعتر دربارهاش کلمه ساختند.
با اینکه این دیکشنری بیشتر برای لغات و اصطلاحات کوچه بازاری است اما برای من چیزی از ارزشمندی خلاقیت و سرعتشان در ساخت این کلمات کم نمیکند. شاید ارزشمندتر هم باشد که مردم عادی کوچه و بازارشان این خلاقیت و جسارت را دارند و دستی در ساخت کلماتی دارند که از فرهنگ روزشان بر میخیزد و در صورت داشتن اقبال، در همان فرهنگشان ثبت و استفاده میشود.
اما برگردیم سر حرف اصلیام، Self. از نقش پیشوندیاش که در ابتدای بسیاری از کلمات مینشیند خوشم میآید. و البته از مفهوماش که هر چیزی را حواله میدهد به خود آدم. این روزها با Self-disciplineشان درگیرم. یعنی خودانضباطی؛ خودت به نظم و انضباطت برس. از نظم و انضیاط برگههای و کتابهای روی میز گرفته تا لباس به اضافهٔ خودانضباطی در کار و برنامه که از همهشان سختتر است. معمولا اوایل هر کاری انگیزهمان کارهایمان را برای مدتی جلو میبرد. اما بعد از مدتی ناچاریم از برنامهریزی و اجرای آن. البته به عبارت دقیقتر، اجرا نکردن آن. اینجاست که خودانضباطی وارد میدان میشود.
تنها نوشتن یک برنامهٔ قشنگ در روی کاغذ به کار خودانضباطی نمیآید؛ حواله دادن کارها از قبلازظهر به بعدازظهر، ار بعدازظهر به شب، از شب به فردا صبح زود و … هم به کارش نمیآید. من دو سه عاملی را پیدا کردهام که میتوانم آنقدر خودم را با آنها سرگرم کنم که نه تنها کارهایم را فراموش کنم بلکه اسمم را هم از یاد ببرم. یکیشان گوشی و متعلقاتش است. خصوصا گوشیای که بیموقع آنلاین شود و پیام مهم یا پستی سرگرمکننده ببینی. پیام مهم نامی است که ذهن اغراقگر و از زیر کار در رویِ من روی آن گذاشته است. وگرنه میشود آن را به بعد از انجام کار محول کرد. قعلا کاری از دستم بر نمیآید جز نه گفتن و در حالت جدیتر، یک نه، گفتم نه! جدیتر و چیزهایی که من به او میگویم تا منصرف شود و بلبلزبانیهای او برای منصرف کردن من. به اتفاق هم تصمیم میگیریم چقدر از هر برنامه و نه صرفا شبکههای اجتماعی استفاده کنیم. فعلا نسبتا جواب میدهد.
در این چیزهایی که به خودم میگویم تا در فرایندی دوستانه و منطقی سراغ حواسپرتیها نرود، جملات و نقلقولهای تاثیرگذار هستند که یکیشان این نقلقول از آبراهام لینکلن است:
«انضباط یعنی انتخاب بین آنچه اکنون میخواهی و آنچه بیش از همه میخواهی.»