بر این باورم که در هر شرایطی و از هر منبعی میتوانیم چیزهایی بیاموزیم و شگفتزده شویم. تازه اگر از ابتدا چنین گمان نکنی، در میانهٔ راه بیشتر غافلگیر میشوی. این روزها بخشهایی از نهج البلاغه را میخوانم. کتابی که تا حالا به طور جدی آن را نخوانده بودم و فکر نمیکردم اینقدر با آن ارتباط برقرار کنم و به راحتی نکاتش را بفهمم. دارم روزی یک صفحه یا نیم صفحه از آن را به طور مستمر میخوانم و روزی یک پیام از آن را برای خودم بر میدارم و با برخی از دوستانم نیز به اشتراک میگذارم. چند تا از این پیامها را اینجا هم میگذارم.
و آن کس را که فریاد بلند، کر کند، آوای نرم حقیقت چگونه در او اثر خواهد کرد؟
چون عقل کامل گردد، سخن اندک شود.
هنگامی که از چیزی میترسی، خود را در آن بیفکن، زیرا گاهی ترسیدن از چیزی، از خود آن سختتر است.
انسان شکیبا، پیروزی را از دست نمیدهد، هر چند زمان آن طولانی باشد.
دلهای مردم گریزان است، به کسی روی آورند که خوشرویی کند.
زبان تربیت نشده، درندهای است که اگر رهایش کنی میگزد!
گناهی که تو را پشیمان کند، بهتر از کار نیکی است که تو را به خودپسندی وا دارد.
ناتوانترین مردم کسی است که در دوستیابی ناتوان است، و از او ناتوانتر آنکه دوستان خود را از دست بدهد.
هر ظرفی با ریختن چیزی در آن پر میشود، جز ظرف دانش که هر چه در آن جای دهی، وسعتش بیشتر میشود.
همانا این دلها همانند بدنها افسرده میشوند، پس برای شادابی دلها، سخنان زیبای حکمتآمیز را بجویید.
چیز اندک که با اشتیاق تداوم یابد، بهتر از فراوانی است که رنجآور باشد.