مثل اینکه چند روز پیش روز جهانی فرزند میانی بوده است. این روز را از آن جهت ارج نهادهاند که بچههای وسط، آن توجهی که به فرزند اول و آخر میشود را دریافت نمیکنند و حتی سندرومی به نام «سندروم فرزند میانی» Middle child syndrome نیز وجود دارد. سرچ کردم دیدم روز جهانی فرزند اول و آخر هم وجود دارد. روزهای قبل هم روز جهانی تنبل و چپدست را داشتیم.
بیشتر که فکر کردم دیدم برای هر مخلوقی در این جهان یک روز جهانی نامگذاری کردهاند. شاید برای اینکه همهمان احساس دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن دریافت کنیم. در هر شرایطی که باشیم، یک جهان برای لحظهای متوجه شرایطمان میشود. برای لحظهای از فکر یک جهان خطور میکنیم و کمی باانگیزهتر به کارمان ادامه میدهیم. شاید تمام مشکلاتمان را بیندازیم گردن همان مناسبتی که روز جهانیاش است و به بقیه اعلام کنیم که ببینید دارم با چه مشکلاتی زندگی میکنم. یا شاید مناسبت شیکتر و باکلاستری باشد و به آن افتخار کنیم.
خودم اهل جشن گرفتن اینگونه مناسبتها نیستم و سختیهای زندگی را خیلی دشوارتر از دشواریهای فرزند اول، وسط یا آخری بودن میدانم، ولی میلمان به در یک دستهبندی قرار گرفتن، اعلام کردن آن و مورد توجه قرار گرفتن نکتهای است که به ذهنم میرسد که این مناسبتها میتوانند تا حدی پاسخگوی آن باشد. شاید هم هیچ تاثیری نداشته باشد. نمیدانم.