دیل کارنگی در کتاب «چگونه بر نگرانی و اضطراب پیروز شدم؟» دعا کردن را راه حلی برای رفع نگرانی معرفی کرده است و چگونگی این کار را اینطور توضیح میدهد:
دعا سه نیاز روانی بسیار اساسی را برآورده میکند:
1- دعا به ما کمک میکند آنچه را باعث ناراحتیمان میشود دقیقا بیان کنیم. حل مسئلهای که گنگ و مبهم باشد تقریبا غیر ممکن است. اگر ما خواستار حل مسئلهای هستیم – حتی اگر از خدا این را بخواهیم- باید آن را با کلمات واضح بیان کنیم.
2- دعا به ما این احساس را میدهد که سختیها را با دیگری شریک هستیم و تنها نماندهایم. تعداد بسیار کمی چنان نیرومند هستند که بتوانند سنگینترین بارها و رنجآور ترین مشکلات را به تنهایی تحمل کنند. گاهی نگرانیهای ما چنان خصوصیاند که نمیتوانیم آنها را با نزدیکترین بستگان یا دوستانمان مطرح کنیم.
3- دعا اصل فعال انجام دادن را به اجرا میگذارد. این اولین گام به سوی عمل است. من شک دارم که کسی بتواند روزهای متمادی برای نیل به مقصودی دعا کند، اما گامی برای اجرای آن جلو نگذارد.
در نوشتن هم وقتی کلمات روی صفحه جاری شوند مسئله شفاف تر از زمانی میشود که در ذهنمان بوده است. با شفاف شدن مسئله دستمان برای پیدا کردن راه حل باز میشود. ضمن اینکه نوشتن تمرین خوبی برای سایر وقتها نیز هست که منظورمان را به طور واضح بیان کنیم و هدفها و خواستههای واضح داشته باشیم.
مشورت کردن و درمیان گذاشتن یک مسئله با فرد دیگر، یکی از نیازهای طبیعی ما است ولی گاهی امکانش نیست یا دسترسی نداریم یا بهتر است مسئله به صورت شخصی باقی بماند. با نوشتن میتوان رو به هر مخاطبی هر مسئلهای را در میان گذاشت.
همانطور که در دعا کردن یک خواستهای را مرتبا تکرار میکنیم و همزمان با آن قدمهایی را برای رسیدن به آن بر میداریم، با نوشتن نیز راه حلها و ایدههای جدیدی به دست میآوریم که ما را به برداشتن گامهایی رو به جلو سوق میدهد و مداومت در نوشتن یعنی مداومت در برداشتن گامهای بعدی.