حالا روی وصل کردن نمیتوانم قول بدهم ولی تمام تلاشم را برای کمکردن فاصلهها میکنم؛ کمکردن فاصلهی بین آنچه در ذهن دارم و آنچه در واقعیت وجود دارد. کمکردن فاصلهی بین آنچه میخواهم و آنچه میتوانم.
این روزها رضایت را فقط در داشتن یک برنامهٔ روزانهٔ هدفمند و انجام شدنی میدانم. اگر قرار باشد کاری را انجام دهم، فقط به گنجاندن آن در یک برنامهٔ ثابت روزانه/ یک روز درمیان یا هفتگی فکر میکنم. این جملهٔ آشنایی است برایم که کار اگر کار خوب باشد، این…
چند روز پیش مردم شهر پنجاب هند، صبح از خواب بیدار شدند و دیدند که قلههای پوشیده از برف هیمالیا در دیدرسشان است؛ به خاطر کاهش آلودگی هوا که آن هم به خاطر شرایط کرونایی و قرنطینه است. وقتی این خبر را خواندم، دوست داشتم حسوحال مردم آنجا را بعد…
لای یکی از دفترهایم برگهای را پیدا کردم که اندکی مچاله شده مینمایاند و خطِ تای محکمی خورده است. مربوط به کلاس زبانم است. یک بازی داشتیم بدین صورت که به گروههای چند نفره تقسیم میشدیم و پشت سر هم به ردیف میایستادیم. پشت هر کسی هم یک برگه چسبیده…
«چنانکه میدانید، در «خاورمیانه» به کار بردن همه نوع اسلحه و تَرَکانه (مواد انفجاری) آموزش داده میشود، اما چگونه خواندن و فهمیدن و سخن گفتن نه. در حقیقت، در این منطقه از جهان واژهها هم به صورت تَرَکانه به کار برده میشوند. تروریسمِ زبانی هم، در جوار انواع دیگر تروریسم،…
اگر به من بود مستقیم میرفتم سر ایستگاه سی سالگی پیاده میشدم. دیگر مجبور نبودم هی تلاش کنم، فکر کنم، خسته شوم، امیدوار شوم، هی بخواهم و نشود، بعدش نخواهم و بشود، به آینده فکر کنم، به درست شدن و درست کردن، حالم خوب نباشد، خوشیهای کوچکی پیدا کنم و…
هوا که رو به سردی میره این جمله رو زیاد از مامان بابامون میشنویم که لباس گرم بپوش سرما نخوری. این یک دوست داشتن پدرانه و مادرانه ست و وقتی هم که سرما بخوری ( که کاملا یک اتفاق طبیعی هست) دقیقا همون لحظه رو یادآوری میکنن که بهت گفته…
باب اسفنجی هر روز از پاتریک میپرسید: در چه روزی هستیم؟ پاتریک: امروز باب اسفنجی: اوه روز مورد علاقهی من... به نظرم بامزه رسید که همیشه " امروز " روز مورد علاقهاش هست. بدون هیچ مناسبت و پیش نیاز خاصی. همین امروزی که در آن قرار داریم و از بس…