تو هستی که هستم
چشمانمش را بسته بود و داشت آهنگهای دانلود شده تلگرام را یکی یکی گوش میکرد. یکهو به خودش آمد که دارد عکسهای گالری گوشیاش را هم میبیند. همهاش عکسهای خودش بودند. میتوانست حدود حالوهوای زمان آنها را هم به خاطر بیاورذ. حالوهوایی که عکس آن لبخندهای شستهرفتهاش در عکس بودند.…