بعد از مدتها، به سراغ حافظ آمدهام و تقریباً هر روز شعرهایی از آن را میخوانم. شعر برای من مثل آب دریا میماند؛ اول تشنگیام را برطرف میکند و بعد، تشنهترم میکند. هر چه میخوانم، همان لحظه در یادم هست اما خیلی زود فراموشم میشود. البته خواندن چندباره یک شعر اثر بهتری نسبت به خواندن چندین شعر مختلف دارد. بیشتر در حال و هوایش میمانم. از میان شعرهایی که خواندهام، بیتها و عبارتهایی که بیشتر دوست داشتهام را یادداشت کردهام. خوب است آنها را اینجا هم بنویسم.
-از هر کرانه تیر دعا کردهام روان باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
-یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود
-کمال سر محبت ببین نه نقص گناه که هر که بیهنر افتد نظر به عیب کند
راستی، آهنگ صیاد از علیرضا افتخاری را هم چندین بار گوش کردم و بسی دوستش داشتم. این هم بیتی از آن:
-از ناوک مژگان چو دوصد تیر پرانی بر دل بنشانی چون پرتو خورشید اگر رو بکشانی وای از شب تارم
سلام
من زیاد اهل حافظ خواندن نیستم متاسفانه ، علتش هم اینه که در بعضی ابیات کلمات سخت به کار برده که حتما باید به فرهنگ لغت مراجعه کرد
واسه شاهنامه هم همین طور ، یادم میاد یک کتاب توی کتابخانه پیدا کردم کل شاهنامه رو به نثر روان درآورده بود
راست کار خودم بود ، آوردم و داستان سیاوش رو خوندم خیلی قشنگ بود ، یکم شبیه داستان حضرت ابراهیم بود که آتش بر او گلستان میشود
کتاب های مولانا که دیگه خیلی سخته ، یک شعرش رو میشه ساعت ها معنی کرد
از اشعار حافظ عاشق این غزل “دل می رود ز دستم” هستم
چند تا شاه بیت داره که خیلی برام کاربری هست
1. آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
2. هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
این دومی خیلی معنی داره برام خیلی ، یه جوری میگه سخت بگیری سخت میگذره برات
بعضی پولدار ها دیگه خوشی کردن یادشون رفته و فقط بیشتر حرص میزنن
دنبالشم بیشتر کتاب نثر روان برای آثار شعرا بزرگ پیدا کنم و بخونم البته میدونم هیچ وقت به زیبایی شعر نمیشه
سلام. چه خوب که میتونید با شاهنامه ارتباط برقرار کنید. من برعکس شما، نمیتونم با شاهنامه ارتباط برقرار کنم. البته با حافظ هم تا همین سه سال پیش نمیتونستم ارتباط برقرار کنم. تمام ارتباطم باهاش این بود که هرازگاهی خاک روش رو فوت میکردم. ولی حافظ، کلمات سخت نداره. اتفاقا کلی عبارتهای تازه و آهنگین داره مثلاً الآن یادم اومد «خوش خرامان میروی چشم بد از روی تو دور» قشنگ نیست؟
مامانم میگه دو نفر باید ستارههاشون با هم جوش بخوره. فکر کنم در ارتباط با شاعرا هم صدق میکنه. آثار هر شاعری که باهاشون راحتتریم رو بخونیم تا ببینیم بعد چی میشه.