
– دقت کردی قبلا که اینقدر همدیگه رو میدیدیم اندازه الان که فقط نوشتههای همدیگه رو میخونیم، همدیگه رو درک نمیکردیم؟
+ آره منم همین فکرو داشتم. شاید اگه از نزدیک ببینمت از خودم بپرسم «یعنی این همون زهراست که اون نوشتهها رو مینویسه؟»
- یعنی اینقدر داغونم؟
+ نه. به نظر من فقط با واژههای یه آدم میشه اون رو شناخت.
– چه جمله خوبی گفتی. احساس میکنم تازه نوشتن درونم رو پیدا کردم. معلوم نیست بیچاره چقدر منتظرم بوده.
+ و مهم اینه که انتظارش به پایان رسیده…