راهحل داشتن یک زندگی پربار این است که کارها را برای خودتان آسان کنید. هر دویمان میدانیم که همیشه ترجیح میدهیم مسیری با کمترین مقاومت را برگزینیم. پژوهشهای علمی گستردهای نیز در این باره وجود دارد.
متاسفانه، بازاریابان خبیث نیز این موضوع را به خوبی میدانند. این رابرت چیالدینی بود که در کتاب اندیشهآفرین خود تاثیرگذاری، بیشتر این شیوهها را رو کرد. او به ما نشان میدهد سازمانها چگونه بر رفتارهایمان تاثیر میگذارند. سوءاستفاده از تمایلمان به انتخاب مسیری که کمترین مقاومت را نسبت به آن داریم، یکی از استراتژیهای مهم آنها است.
چه کسی میخواهد با سازمانی تماس بگیرد تا حق اشتراک خود را لغو کند؟ هیچ کس. به این دلیل است که بسیاری از سازمانها از شما میخواهند این کار را بکنید. به نظر من، این خلاف اخلاق است.
حقیقت این است که: هر چه کاری را بیشتر به تعویق بیندازیم، مقاومتمان در برابر انجامش را بالاتر میبریم.
میدانم که این سازمانها از تمایلمان به به تعویق انداختن سوءاستفاده میکنند، اما انگار خودمان هم گاهی به صورت آگاهانه زندگی را برای خودمان دشوار میکنیم.
چند سال پیش، در باشگاه ورزشیای ثبتنام کردم که امکانات فوقالعادهای داشت؛ تجهیزات پیشرفته، فضای بزرگ، کارکنان خوب، استخر و سونا و هر چیز دیگری که تصورش را میکنید. فقط یک مشکل وجود داشت: بیست دقیقه با خانهام فاصله داشت و در مسیر محلکار یا جاهای دیگری که معمولا سر میزدم نبود. اما فروشندهی که این دوره را به من داد فرد بسیار متقاعدکنندهای بود و نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و درجا ثبتنام کردم.
میدانید با آن چه کردم. یکی دوبار بیشتر آنجا نرفتم. رفتن به آنجا یک کوچولو برایم زحمت داشت که همین برای نرفتنم کافی بود. بعد از این تجربه، در باشگاهی که در مسیر محلکارم بود ثبتنام کردم. مجبور نبودم راهم را کج کنم؛ چندین بار در هفته از جلوی آن رد میشدم.
وقتی مقاومتی وجود داشته باشد، همه اهمال کاری میکنیم. وظیفه شما این است که آن را از بین ببرید، کارها را انجام دهید و به جلو حرکت کنید. اگر به صورت مستمر این کار را انجام دهید، تبدیل به فردی میشوید که به ندرت اهمال کاری میکنید.
پینوشت: ترجمه من از مقالهای از داریوس فروکس که آن را در چهار پست وبلاگی مجزا ترجمه کردم. بهتر است به ترتیب خوانده شوند:
قسمت اول: بیتعارف، همهمان اهمال کاریم
قسمت دوم: نوعِ خوبِ اهمال کاری
قسمت سوم: امروز انجامش بده