همهمان اهمال کاری میکنیم. اگر فردی را دیدید که ادعا میکند هیچ وقت کارهایش را به تعویق نمیاندازد، احتمالا با یک روبات طرف هستید.
چون همهمان اهمال کاریم، دلیل نمیشود که رفتار خوبی باشد. اهمال کاری یعنی انسان هستیم و کموکاستیهایی داریم. و این اشکالی ندارد.
اما واقعا اهمال کاری یعنی چه؟ نظرات مختلف است؛ برخی میگویند برای خلاقیت مفید است. برخی دیگر(از جمله خود نویسنده) نیز میگویند بزرگترین دشمن دستیابی به اهداف است. اما من فهمیدهام که اهمال کاری برای افراد مختلف معنای مختلفی دارد.
طبق فرهنگ لغت کمبریج، اهمال کاری یعنی «کاری که باید انجام شود را به دلیل ناخوشایند بودن یا کسلکننده بودن به تعویق میاندازید.» این هم چند مثال از اهمال کاری:
- جمعه آخرین مهلت زمانی برای انجام کاری است، اما تا چهارشنبه هنوز آن را دست نگرفتهاید.
- سه هفته است که دستی به سر و روی خانهتان نکشیدهاید و هنوز هم حس انجامش را ندارید.
- روز دوشنبه امتحان دارید و روز شنبه توی مشروبفروشی هستید.
- سه سال پیش، یک صفحه از رمانتان را نوشتهاید و باقیاش را گذاشتهاید برای بعد.
- دو سال پیش دامنهای را ثبت کردهاید، اما هنوز وبلاگتان را راه نینداختهاید.
- لباس و کفش دویتان را پوشیدهاید، نگاهی به بیرون میاندازید و میبینید باد است، به جایش مینشینید و کلیپهای یوتیوب را میبینید.
****
خب، این بخشی از نوشته داریوس فروکس درباره اهمال کاری است. اما من با معنی پشتگوشاندازی بیشتر ارتباط برقرار میکنم؛ کاری را انجامنداده میاندازی پشت گوشت تا نبینیاش و حتی جلوی چشمت هم نباشد ولی توی ذهنت که هست. حتی از قبل هم پررنگتر است.
بقیهاش را هم خوردخورد مینویسم.