از اولین روز سال جدید من کار برای ترجمه داشتم. از پارسال به خودم قول داده بودم که عادتهای خوبی را با خودم به سال جدید ببرم و از همان زمان تمام تلاشم را کردم که وقتکُشی نکنم و از زمانم حداکثر بهره را ببرم. استفاده از گوشی و وبگردی و شمردن گلهای قالی و … را تا حد زیادی تحت کنترل خودم درآوردم و خواه ناخواه حواسم را بیشتر به کار دادم.
نتیجه این شد که از روزهای اول امسال که البته تازگی سال و ماه و روز انگیزه مضاعفی برایم بود، کارهایم را به طور ایدهآل و طبق زمانبندی انجام دادم و از عملکردم بسی خوشحال بودم. واقعا رکورد زده بودم. بودم؟ بله. چون این دوران طلایی فقط چهار روز طول کشید و روز پنجم حتی نفهمیدم به چه علت نسبت به کار اصطکاک دارم. دو روزی به همین منوال گذشت تا فهمیدم که وقتی داری روی دور میافتی، یکهو بدجوری از دور خارج میشوی و کمی زمان میبرد تا خودت را نبازی و زودتر جمعوجور کنی تا دوباره در مسیر قرار بگیری. برای هزار و یکمین بار تلاشم را کردم تا به برنامه ایدهآلم برسم. تا حالا که کار به هزار و دومین تلاش نرسیده است.
در این یک سال گذشته که از خانه کار میکنم این حالت را بسیار تجربه کردهام. اینکه با کار کردن از خانه خودت هستی و خودت و کلی کار شخصی و غیرشخصی که باید مرتبشان کنی. وقتی از دورکاری سخن میگویم مرز بین کار و تفریح و استراحت و تنبلی و انگیزه و حوصله حتی از مو هم باریکتر است. بعضی از دوستانم فکر میکنند کار کردن از خانه یک ترکیب ادبی پارادوکس است. میگویند در خانه بودن یعنی فقط خوابیدن.
فریلنسر یا آزادکار یا دورکار به فردی گفته میشود که طبق مهارتها و تواناییهایش با کارفرماهای مختلفی کار میکند و مثل کارمندها ساعات کاری و حقوق ثابتی ندارند. رهاتر از باد است اما میتواند به برنامه و درآمد مطلوبی برسد.
میتوان مسِ بودن در خانه را تبدیل به طلایِ کار کرد. من با آزمون و خطا پیش رفتم. هر روز برای خودم دو یا سه تا اولویت انتخاب میکردم. تا انجامشان نمیدادم نمیخوابیدم. البته داشتن انگیزه نقش بسیار پررنگی هنگام کار از خانه بازی میکند. که خوشبختانه من داشتم. انگیزه خودش آدم را به حرکت وا میدارد و کمک میکند تا بیحوصلگیها و تنبلیها و خوابآلودگیها خودبهخود کنار بروند. تا وقتی آدم کاری مهم و ارزشمند در دست انجام نداشته باشد اهمیت همین زمانهایی را که به فکر چگونگی سپری شدنش هستیم را درک نمیکنیم. تازه، کلی در وقتی که صرف رفتوآمد میشود هم صرفهجویی میشود. البته گاهی اوقات یک دیدار حضوری برای بیشتر در جریان کار قرار گرفتن و ادامه مسیر ضرورت مییابد.
یکی از بزرگترین مزایای دورکاری یا فریلنسری این است که یاد میگیریم برنامهریزیِ روزانهمان را از لغت به فعل تبدیل کنیم. جدایِ از این، دورکاری در جهان در حال تبدیل شدن به یک Norm و کسب وجهه و اعتبار است و در برخی از کشورها برایش اتحادیه زدهاند و متخصص و غیره دارد گویا. در این شرایط فعلی، چه از روی اجبار و چه از روی اختیار، فریلنسری میتواند مناسبترین انتخاب افراد شاغل و حتی غیرشاغل باشد تا علاوه بر موضوع مالی روزهایشان را هم به نحو مطلوبتری سپری کنند. و در این سپری کردن مفید و مؤثر روزها گشایشهاست اگر بدانید.