نوعِ خوب اهمال کاری
پژوهش ارزندهای که توسط دایان تاس و روی بامایستر انجام شد و مجله انمن روانشناسی آمریکا آن را منتشر کرد، نشان میدهد که اهمال کاری با افسردگی، عزتنفس پایین، اضطراب و استرس مرتبط است.
آدام گرنت، پژوهشگر دیگر بر این باور است که اهمال کاری آنقدر بد نیست و نوعِ خوب اهمال کاری برای خلاقیت مفید هم است.
شیوهٔ جالبی برای مواجه شدن با این موضوع است و به نظرم میتواند برای برخی افراد مؤثر باشد. اما من نمیتوانم با آن ارتباط برقرار کنم. بزرگترین مشکلم با مقاله گرنت این است که او همان حرف پدیده زیگارنیک را میزند؛ افراد کارهای نیمهتمام را بهتر از کارهایی که کامل انجام دادهاند به خاطر میآورند.
اصل حرفش این است که کارهای نیمهتمام در ذهنتان ماندگار میشوند که از قرار معلوم چیز خوبی است. اما پژوهشهایی که اخیرا انجام شدهاند، ایرادهای جدی به پدیده زیگارنیک وارد کردهاند.
اصلا بیایید با نگاه مثبت به جنبش «طرفدارانِ/مزایایِ اهمال کاری» بنگریم و فرض کنیم مشکلی در به تعویق انداختن کارها وجود ندارد. ظاهرا استیو جابز همیشه این کار را میکرده است! اما اگر من و شما به مدت یکماه، همه کارهای مهممان را پشتگوش بیندازیم، بخش عمدهای از زندگی و روابطمان را از دست خواهیم داد.
مشکلی که در این شیوه تفکر وجود دارد این است که شیوه شما در انجام یک کار، شیوه شما در انجام تمامی کارها است. تا حالا اتاقخواب یک اهمال کار را دیدهاید؟ شلخته و نامرتب است. میتوان گفت که ذهن یک اهمال کار هم همین گونه است.
اما من منظور آدام گرنت و دیگرانی که سعی در گفتن آن دارند را میفهمم. روی صحبت آنها با کمالگرایانی است که خودشان را بابت بهتر و بیشتر اقدام نکردن سرزنش میکنند. اگر شما هم اینگونه هستید، من از موضعم عقبتر میایستم.
من شما را به داشتن وقفههای منظم تشویق میکنم. اگر یک چیز باشد که خلاقیت را افزایش دهد، این همان است. به پیادهروی بروید، کتاب بخوانید، ناهار را با دوستانتان بخورید و … اینها تاثیر فوقالعادهای رویمان دارند.
اما صرف زمانی برای فکر کردن یا به تعویق انداختن پروژهای به این دلیل که برای بهتر انجام دادنش به زمان بیشتری نیاز دارید، نشانههایی از اهمال کاری نیستند. حقیقت این است که اهمال کاری اکثرمان از این جنس است که «کاری که باید انجام شود را به دلیل ناخوشایند بودن یا کسلکننده بودن به تعویق میاندازیم.»
ادامه دارد…
پینوشت: ترجمه من از مقاله داریوس فروکس
پینوشت دو: قسمت اول؛ بیتعارف، همهمان اهمال کاریم