تخم مرغهای رنگی یکی از خاطرهها و سرگرمیهایی است که شاید هنوز هم برای رنگ آمیزی و تزیین آن اندک ذوقی داشته باشیم. تخم مرغهایی که در نهایت تواضع خودشان را به دست ما میسپارند و ما هم هنر، سلیقه و خلاقیتمان را در طبق اخلاص گذاشته و تقدیمشان میکنیم.
از تخم مرغ در مناسبتهای مختلفی استفاده میشود. مسیحیان نیز در روز عید پاک، داخل تخم مرغ شکلات قرار میدهند، آن را رنگآمیزی کرده و در مکانهای مختلف میگذارند تا بچهها آنها را پیدا کنند. بچهها هم از ذکاوتشان در پیدا کردن این تخم مرغ ها و هم از شکلاتی که داخل آنهاست شگفت زده میشوند.
این تخم مرغ ها ” ایستر اِگ Easter egg “،”تخم مرغ روز عید پاک” نام دارند.
اما ایستر اِگ تنها مخصوص روز عید پاک نیست و در سینما، فیلمسازی و انیمیشن، مفهوم جذاب دیگری نیز دارد.
در فیلم فروشنده به خاطر گود برداری و ساختمانسازی، دیوار اتاق خواب ترک خورده بود. چیزی که خیلی طبیعی به نظر میرسید ولی ترک روی دیوار اتاق خواب این پیام را در دارد که حریم شخصیات امن نیست. دیگر اینکه این ترک در وسط تخت خواب قرار گرفته بود به مفهوم فاصله افتادن و جدایی بین دو نفر.
به این نکات ایستر اِگ میگویند. همهی افراد متوجه این رمزهای پنهان نمیشوند از جمله خودم که دوست عزیزی برای اینکه من بهتر معنی آن را بفهمم، این فیلم را برایم مثال زد.
من فکر میکنم ایستر اِگها در زندگی نیز وجود دارند. زندگی هر کس فیلمی است که خودش نقش اصلی آن را بازی میکند پس باید ایستر اِگ ها در صحنههای مختلف پنهان شده باشند. در تماشای یک فیلم با کشف پیامهای پنهان، فیلم برایمان جذاب و با معنا میشود در زندگی نیز همین اتفاق میافتد.
شاید تفاوت انسانها با یکدیگر در تعداد ایستر اِگهایی است که پیدا میکنیم. لزوما همه تخم مرغ های رنگی که پیدا میکنیم شگفت انگیز نیستند ممکن است داخل آنها شکلات نگذاشته باشند و برایمان خوشایند نباشد ولی خود توانایی پیدا کردن تخم مرغ رنگی به اندازهی کافی شگفت انگیز است.
اینترنت پر از معرفی ایستر اِگ فیلمها است. در زندگی هم باید ایستر اِگ هایمان را با هم به اشتراک بگذاریم. دانستهها، تجربیات و ایدههایمان را با یکدیگر تقسیم کنیم و برویم سراغ کشف بعدیها.
نوشتن هم همینطور است؛ نقطهی شروع را خودت انتخاب میکنی و نوشتن تو را به نقاط دیگری میبرد. نوشتن ایستر اِگ ها را نمایان میکند.
شاید شوق همین کشف کردنهاست که زندگی را ارزشمند میکند…