جملات زیر را در شرایط مختلف در نوت گوشی یا دفترچه یادداشتم نوشتهام. در واقع موفق شدهام این افکار گذرای لحظهای را به کلمات تبدیل کنم. اکثر این فکرها اتفاقی به ذهنم وارد میشوند و مرا غافلگیر میکنند من هم مینویسمشان تا آنها را غافلگیر کنم. حتی مدتی بعد از نوشتنشان وقتی مرورشان میکنم باز هم غافلگیر کننده هستند. وقتهایی هم هست که برای نوشتنشان تنبلی میکنم و مانند یک پرنده از دستم میپرند و هر چه فکر میکنم یادم نمیآیند مثل وقتی که چیزی نوک زبانم باشد و نتوانم بیانش کنم.
1- سختی نوشتن فقط اونجایی که چیزی ذهنت رو خیلی مشغول کرده اما وقتی میخوای درموردش بنویسی نمیتونی. کلی باید بنویسی تا برسی بهش.
2- با برداشتن قدمهای کوچیک برای کارهای بزرگ، نشدن رنگ میبازه. البته شروع کردن کافی نیست استمرار هم مهمه.
3- با مجبور کردن اشتیاق رو میکشیم…
4- زندگی صحنهی هنرنمایی ماست؛ خواه برای به دست آوردن چیزی بجنگیم یا برای از دست ندادن چیزی.
5- انتخابی مردن آسان است. انتخابی زندگی کردن، انتخابی تلاش کردن، انتخابی به هدف رسیدن سخت است.
6- گاهی وقتا یک نفر باعث میشه دستهبندی جدیدی توی ذهنت شکل بگیره؛ کسی که زیاد میخنده، خنده هم به خودش قدرت میده هم به اطرافیانش.
7- مینویسم تا پای حرفهایم بایستم.
8- آنهایی که میخوانند و مینویسند کنجکاوترند شاید حریصتر نیز هستند چرا که میخواهند از میان کلمات چیزی را پیدا کنند.
9- فرمول نوشتن به اندازهی فرمولهای ریاضی و فیزیک مهمه اما فهمیدنش از اونا بسیار سادهتره؛ شروع کن به تایپ کردن یا قلم و کاغذ رو بردار.
10- اگه یه کاری رو دوست داریم انجامش بدیم؛ معطل نگه داشتن شیوهی دوست داشتن نیست.
۵-ما برای زندگی انتخابی نداشتیم که بخوایم در مورد خوبی و بدیش حرف بزنیم. برای مردن هم همینطور!