داستان یک دروغ
بین خواب و بیداری بودم که یکهو پرسید مگر قرار نبود امروز این داستان را بخوانی و تمامش کنی؟ صدایش جدی بود نتوانستم خودم را به نشنیدن بزنم گفتم چرا قرار بود. یکی دوصفحهاش را خواندم با آن ارتباط برقرار نکردم. گفت ولی قرار گذاشته بودی که بخوانی و تمامش…